در مصیبتها چون آزادگان شکیبایى باید و یا چون نادانان فراموش کردن شاید . [نهج البلاغه]
 
امروز: دوشنبه 03 اسفند 20

آخ که بد جوری حالم گرفتست...
- واسه چی؟
واسه چی نداره..!
میگم حالم گرفتست یعنی گرفتست دیگه ....
بخدا دلم میخواد یه جایی بشینم وزار زار گریه کنم...
-دف آخه چرا؟!
افاف بازم میگه واسه چی ، میگه چرا!؟!؟
بابا میگم حالم گرفتست، داغون داغونم...
چرا نمیخوای بفهمی دیوونه..؟؟
بابا منم آدمم ،منم دل دارم....
همچینی با آدم رفتار میکنه که انگاری با یه عروسک خیمه شب بازی طرفه..
ببین چی بهت میگم:
با من این جوری نکن؛نفرین میکنما!!!
اما نه....من حتی نفرین هم بلد نیستم.....
حتی اگر بلد هم بودم دلم نمیومد نفرینت کنم..!
می دونی چرا..؟!
آخه...
آخــه...
آخه دوست دارم ....
آره ،دوست دارم...
می فهمی یعنی چی؟؟؟
هر کسی به هر زبانی که می دونه دوست دارم یعنی چی به من هم بگه،خوشحال میشم.

 نوشته شده توسط بهناز در یکشنبه 85/7/23 و ساعت 11:30 صبح | نظرات دیگران()
   1   2      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 5
مجموع بازدیدها: 6904
آرشیو
جستجو در صفحه

خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو